دعا در قرآن (4) ؛ بر بال اشتياق

پدیدآورسیدمهدی موسوی کاشمری

تاریخ انتشار1388/11/21

منبع مقاله

share 704 بازدید
دعا در قرآن (4) ؛ بر بال اشتياق

سيدمهدى موسوى كاشمرى

در نوشتارهاى پيش سخن از «اركان دعا» بود. در اين گفتار نيز سخن را در ركن ديگرى از آن پى مى‏گيريم.

3- اعتقاد به اجابت

براى تحقق هر امر در رديف ديگر علل، وجود غايت و غرضى معقول از مهمترين عوامل است كه از آن به «علت‏غايى‏» تعبير مى‏شود.
در تحقق دعا نيز همچنان كه به قلبى سوزان و دلى دردمند و آگاه نسبت‏به احتياج و درماندگى خود در برابر خداى قادر متعال، نياز هست - و گرنه دعاى حقيقى صورت نمى‏گيرد - اعتقاد به اجابت دعا از اركان مهم دعاست، به گونه‏اى كه بدون اين باور يا ضعف آن، نه فرد انگيزه‏اى در خود مى‏بيند تا بدين كار مبادرت ورزد و نه اميد اجابت مى‏رود.
گاهى برخى گرفتار مشكلى هستند و براى رفع آن تا از پيشگاه خداوند بزرگ استغاثه و درخواست كمك مى‏كنند ولى به موجباتى كه پس از اين خواهيم گفت، آن خواسته محقق نگشته يا به تاخير مى‏افتد، و از اين‏روى دست از طلب برداشته، از دعا فاصله مى‏گيرند و دلسرد مى‏شوند و در ساير مشكلات نيز، از روى اعتقاد و باور، عرض حاجت‏به پروردگار جهان نمى‏كنند و بانوميدى مى‏گويند خدا كه به ما توجهى ندارد، پس به چه انگيزه‏اى دعا كنيم؟
اعتقاد و باور قلبى و صحيح به اجابت دعا از ناحيه پروردگار نقش اساسى در اجابت دعا دارد و همين موضوع مقاله حاضر است.

قرآن و اجابت دعا

قرآن كريم در مقام محكوم كردن كفار كه حوايج‏خود را به بتان عرضه مى‏كردند و به آنها استغاثه مى‏بردند اينچنين مى‏فرمايد:
«ان تدعوهم لا يسمعوا دعائكم و لو سمعوا ما استجابوا لكم‏»اگر آنها را بخوانيد سخن شما را نمى‏شنوند و اگر به ندايتان گوش دهند از برآوردن حاجتهاى شما ناتوانند.
در اين آيه خداى متعال براى نشان دادن گمراهى مشركان و متوجه كردن آنها به خطاى بزرگشان، به متزلزل ساختن مهمترين ركن دعا كه اعتقاد به اجابت است و در خيالهاى باطل آنان نسبت‏به معبودهايشان جاى گرفته، مى‏پردازد و از اين راه وجدانهاى خفته آنان را بيدار مى‏كند.
در چندين جاى ديگر قرآن كريم همين مضمون را بيان كرده در آيات ديگرى اين اجابت را به خود نسبت مى‏دهد و عملى شدن آن را تنها از ناحيه خود ممكن دانسته و بدان وعده داده است. براى مثال مى‏فرمايد:
«و اذا سالك عبادى عنى فانى قريب اجيب دعوة الداع اذا دعان فليستجيبوالى و ليؤمنوا بى لعلهم يرشدون‏».
هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند، پس من بدانها نزديكم و نداى درخواست‏كننده را پاسخ مى‏دهم هرگاه مرا بخواند. پس دعوت مرا لبيك گويند و به من ايمان آورند به اميد اينكه هدايت‏يابند.
و باز مى‏فرمايد: «و قال ربكم ادعونى استجب لكم ...»
پرووردگار شما گفت مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم.»
در مواردى هم به بيان برخى دعاهاى مستجاب شده پرداخته، از اين راه نمونه‏هاى عملى دعا را ارائه مى‏كند. براى مثال مى‏فرمايد:
«اذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم انى ممدكم بالف من الملائكة مردفين‏»آنگاه كه پروردگارتان را به كمك خواستيد پس او اين دعوت را مستجاب و شما را با هزار فرشته كه پى در پى فرود آمدند يارى كرد.
بنا بر نقل قرآن مجيد هنگامى كه حضرت «يونس بن‏متى‏» بر قوم خود خشم گرفت و از ميان آنها هجرت گزيد و سپس در شكم ماهى گرفتار آمد در آن ظلمت و سياهى شب و دريا و شكم آن حيوان با تضرع و استغاثه گفت: «لااله‏الا نت‏سبحانك انى كنت من الظالمين‏» (هيچ معبودى جز تو نيست، تو پاك و منزهى همانا من از ستمكارانم.)بعد مى‏فرمايد: «فاستجبناله و نجيناه من الغم و كذالك ننجى المؤمنين‏».
ما دعاى او را اجابت كرديم و از گرفتارى رهايى داديم و اين‏گونه مؤمنان را نجات مى‏بخشيم.

عوامل مؤثر در اعتقاد به اجابت

1- ايمان به ربوبيت الهى

در مقالات پيشين به طور مشروح پيرامون آن سخن گفتيم.

2- ايمان به نزديكى خداوند

از اعتقادات بحق و بسيار سازنده در مكتب اهل بيت عصمت(عليهم السلام) تنزيه و دور دانستن ساحت قدس الهى از هر گونه شايبه، جسميت و جهت نياز به مكان و اعتقاد به قرب الهى و فرامكان بودن وجود اوست.
بر اساس تعليمات قرآنى و امامان معصوم(ع) خداوند خود خالق مكان است و بدين‏سان محال است‏بدان نيازمند باشد. او در همه جا حاضر است و هيچ نقطه‏اى از وجود او خالى نيست. بر اين اساس خداى متعال نزديكترين موجود به مخلوقات خود و از آن جمله انسان است. قرآن كريم با لطيفترين بيان اين حقيقت را بازگو كرده است و مى‏فرمايد:
«و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب اليه من حبل الوريد».
ما انسان را آفريديم و به خاطرات نفسانى او آگاهيم و ما از رگ گردن - كه رشته‏هاى آن به همه اعضاى بدن كشيده شده است - نزديكتريم.
مرحوم علامه طباطبايى در تفسير اين آيه مى‏نويسد: «اين بيان، ساده كردن موضوع براى درك ذهن است تا موضوعى كه فهم آن براى عوام دشوار است دريافت‏حقيقت آن آسان شود وگرنه مساله قرب الهى بسيار بالاتر از اين است. خداى متعال است كه نفس را آفريد و آثارى برايش قرار داد. پس او واسطه بين انسان و نفس او و بين نفس او و آثار آن است. او از هر چيزى كه فرض شود حتى از خود انسان بدو نزديكتر است.»
قرآن كريم در جاى ديگر مى‏فرمايد: «ان الله يحول بين المرء و قلبه‏»، «همانا خداى متعال بين انسان و قلب او حايل و واسطه است.»
بنابراين دافعه وجود الهى در همه جا و نيز بين شخص و قلب او گسترده است و او نسبت‏به مخفى‏ترين اسرار و نيات و خواسته‏هاى بشر آگاه است.
در آيه‏اى ديگر مى‏فرمايد: «... و نحن اقرب اليه منكم و لكن لا تبصرون‏» ما به شخص در حال مرگ از شما نزديكتريم ولى شما اين را نمى‏بينيد.
اين باور و احساس موجب مى‏شود كه انسان درمانده و محتاج در لطيفترين و ظريفترين حالات خود، در هر مكان و موقعيتى كه قرار گيرد هيچ گاه و براى لحظه‏اى خود را از آفريدگار خود جدا نبيند و بى‏آنكه بين خود و ذات مقدسش كوچكترين فاصله‏اى ببيند و براى ارتباط و اتصال با او كمترين مانعى در سر راه خود بيابد در لحظات سخت و دشوار رو به سوى او آورد و سامان يافتن كارش را از او بخواهد.
از همين‏رو قرآن كريم در مقام وعده اجابت، ابتدا خداى متعال را وجودى «قريب‏» و سپس «مجيب‏» توصيف مى‏كند.
در آيه‏اى مى‏فرمايد: «... فانى قريب اجيب دعوة الداع اذا دعان ...» و زمانى مى‏فرمايد: «فاستغفروه ثم توبوا اليه ان ربى قريب مجيب‏» پس از خدا آمرزش بخواهيد و به سوى او باز گرديد و توبه كنيد . همانا پروردگار من نزديك است و آنچه بخواهيد اجابت مى‏كند.
بى‏دلى در همه احوال خدا با او بود او نمى‏ديد و از دور خدايا مى‏كرد
خدايى كه خود نزديك است رحمتش نيز نزديك است و براى بهره‏مندى از رحمت او نيازى به هيچ خرج و يا گذران اندك زمانى نيست. كه «ان رحمت الله قريب من المحسنين‏»، همانا رحمت الهى به نيكوكاران نزديك است.

3- عقيده به سميع و بصير بودن او

از عوامل مؤثر در اعتقاد به اجابت، توجه به صفت «سميع‏» و «بصير» بودن الهى است. قرآن كريم مى‏فرمايد: «والذين يدعون من دونه لا يقضون بشى‏ء ان الله هو السميع البصير».
كسانى را كه غير از خدا مى‏خوانيد توانايى انجام كارى ندارند. همانا خداست كه شنوا و بيناست. يعنى او بدانچه ديدنى و شنيدنى است آگاه است. از همين‏رو در موارد وصف «سميع‏» و «عليم‏» در كنار هم ياد شده، مى‏فرمايد: «و اذ يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسمعيل ربنا تقبل منا انك انت السميع العليم‏»: آنگاه كه ابراهيم و اسماعيل پايه‏هاى كعبه را بالا برده، استوار ساختند گفتند: پروردگارا، از ما بپذير، همانا تو شنوا و دانايى.
نيز مى‏فرمايد: «هنا لك دعا زكريا ربه قال رب هب لى من لدنك ذرية طيبة انك سميع الدعا».
آنگاه زكريا دست‏به دعا برداشت و گفت: پروردگارا! از پيشگاه خود به من اولاد پاكى موهبت كن، تو نسبت‏به درخواستها شنوايى.
دعاهاى معصومان(عليهم السلام) هم كه الهام گرفته از قرآن كريم است‏با جمله «يا اسمع السامعين و يا ابصر الناظرين‏» همراه است. اين قبيل جملات در دعاهاى ايشان بسيار است.

يك پرسش

گاهى گفته مى‏شود: شخص شنوا وقتى به سخن كسى گوش فرا مى‏دهد از توجه به كلام ديگرى عاجز است و نمى‏توان در يك لحظه، چندين سخن مختلف و متفاوت را شنيد. در اين صورت چگونه مى‏توان گفت هر لحظه كه بنده گرفتارى بخواهد مى‏تواند خدا را به كمك بطلبد و خواسته‏اش را با او در ميان بگذارد در حالى كه ممكن است در همان حال، عده بسيارى در نقاط مختلف و دور از هم، دست طلب به سوى او دراز كرده حوائج‏خويش را از او بخواهند؟
پاسخ: ناتوانى انسان از توجه به چند جانب در يك زمان ناشى از محدوديت طبيعت و ابزار آن است و گرنه در فرا طبيعت چنين چيزى غير ممكن نيست.
توضيح اينكه: ناتوانى روح در تلقى چندين سخن متفاوت در وقت واحد بدين علت است كه او براى دريافت‏سخن ديگرى بايد از ابزار مادى بهره‏گيرد. به وسيله گوش بشنود و با مغز آن شنيده را بفهمد. محدوديت اين ابزار موجب مى‏شود كه روح نتواند در يك لحظه به سخنان گوناگون توجه كند. ولى با در نظر گرفتن بى حد و مرز بودن وجود خداوند و نيز حضور او در همه جا و با همه كس و اينكه او در شنيدن و دريافت‏سخن بندگان خود نيازى به هيچ‏گونه ابزار محدود مادى و غير آن نداشته و حتى براى آگاهى از خواسته‏هاى آنان حتى به اظهار آن از سوى آنها احتياجى ندارد، اين اشكال وارد نيست.
در يكى از تعقيباتى كه پس از هر نماز واجب خوانده مى‏شود مى‏گوييم: «يا من لا يشغله سمع عن سمع و يا من لا يغلطه السائلون و يا من لا يبرمه الحاح الملحين اذقنى برد عفوك و حلاوة رحمتك و مغفرتك‏» اى وجود بى‏همتايى كه هيچ شنيدنى تو را از توجه به كلام ديگرى باز نمى‏دارد و طلب‏كنندگان و خواهندگان مختلف تو را به اشتباه نمى‏اندازد و اصرار جويندگان به ستوهت نمى‏آورد، سردى عفوت و شيرينى رحمت و بخششت را به من بچشان.
با استفاده از همين اصل است كه مى‏گوييم چنين سخنى در سطحى نازلتر، در باره ارواح بسيار قوى همچون روح‏هاى طيب معصومان(عليهم‏السلام) و اولياى الهى جارى است و آنان نه تنها پس از وفات و رهايى كامل از بند طبيعت، بلكه در زمان حيات خود، در اثر قوت و قدرت ارواح پاكشان، كه تا سرحد امكان از قيد طبيعت و اسارت آن آزاد گشته توانايى آن را دارند كه به استغاثه‏هاى گوناگون با اذن الهى در نقاط مختلف آگاه شوند و به تمامى آنها، در صورت مصلحت پاسخ مساعد دهند. و اين خداگونه شدن است نه خدا دانستن افراد. و بين اين دو تفاوت بسيار است كه متاسفانه عده‏اى از درك صحيح آن ناتوانند و از دين راه دامن قدس شيعه را به اتهام شرك مى‏آلايند و تهمتهاى ناروا مى‏زنند كه خود بدان سزاوارترند.

4 - توجه به قدرت الهى

دعاكننده بايد معتقد باشد كه اراده الهى هر گاه بر تحقق امرى كه در ذات خود ممتنع و محال نباشد، تعلق بگيرد، با صدور فرمان او بى‏چون و چرا به همان صورتى كه اراده‏اش باشد بى‏واسطه يا با واسطه، دفعى يا تدريجى آن امر محقق مى‏شود.
قرآن كريم مى‏فرمايد: «انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون‏».
شان خدا اين است كه هر گاه اراده او به انجام كارى باشد تنها با صدور آن كار عملى مى‏گردد.
قرآن مجيد براى مردود شمردن و محكوميت‏شيوه مشركان داير به طلب از غير خدا، از آنان نفى قدرت مى‏كند و مى‏فرمايد: «ام لهم آلهة تمنعهم من دوننا لا يستطيعون نصر انفسهم...» آنهايى كه غير از خدا معبود گرفته‏ايد حتى از كمك‏رسانى و دفع ضرر از خود ناتوانند.
در جاى ديگر مى‏فرمايد: «والذين تدعون من دونه لا يستطيعون نصركم و لا انفسهم ينصرون‏» آنانى كه غير از خدا مى‏خوانيد از يارى رساندن به شما و نيز خود عاجزاند.
در ماجراى پر شكوه بت‏شكنى حضرت ابراهيم(ع) به نقل قرآن كريم پس از اينكه كفار بيچارگى و درماندگى خدايان خود را در دفاع از خويش با چشم خود مشاهده كردند وجدان خفته‏شان بيدار شده خود را ستمكار يافتند. آنگاه حضرت ابراهيم بدانان گفت: «... افتعبدون من دون الله ما لا ينفعكم شيئا و لا يضركم اف لكم و لما تعبدون من دون الله افلا تعقلون‏».
آيا غير از خدا چيزى را كه توانايى رساندن هيچ نفعى يا دفع كوچكترين ضررى را از شما ندارند پرستش مى‏كنيد؟ ننگ بر شما و آنچه جز او مى‏پرستيد پس چرا در زشتى اين كار خود انديشه نمى‏كنيد!
توجه به قدرت خداوند در وقت دعا و حتى يادآورى و ذكر مظاهر قدرت الهى و شمردن آن در اين حال و تلقين آن به نفس تاثيرى قوى در اطمينان به اجابت دعا و به دنبال آن تحقق دعاى واقعى و طلب حقيقى از خداى متعال و سپس اجابت آن از سوى خدا دارد.
اين موضوع در دعاهاى رسيده از حضرات معصومان(عليهم‏السلام) نمونه‏هاى فراوان دارد. و ما براى مثال به نقل يك مورد بسنده مى‏كنيم.
امام كاظم(ع) آنگاه كه از فشارها و شكنجه‏هاى طاقت‏فرسا و طولانى حاكم ستمگر بغداد در زندانهاى مخوف طاغوت به تنگ آمده بود، خلاصى خود را اينچنين از خداوند طلب كرد: «مولاى من ... اى كسى كه درخت را از بين آب و ريگ و گل نجات مى‏دهى و شير مادر را از ميان خون و زوايد بدن خارج مى‏كنى و فرزند را از رحم مادران خلاصى مى‏دهى و آتش را از لابه‏لاى سنگ و آهن بيرون مى‏آورى و روح را از بين احشا و امعاى بدن رهايى مى‏دهى! مرا از دست‏ستم هارون خلاصى بخش.»

ساير عوامل

عناصر ديگرى نيز در ايجاد يا تقويت اين ركن از اركان دعا مؤثر است كه نقل و توضيح همه آنها مقاله را به درازا خواهد كشاند و به همين علت از آن صرف‏نظر مى‏كنيم; همچون ايمان به غناى ذاتى او و اينكه با عطايا و مواهب او كمترين نقصى در خزانه‏هاى بى‏پايان او پيش نمى‏آيد و نيز رحمانيت و رحيميت او و همچنين جواد بودن و دورى او از بخل و امساك.
اين امور، عواملى هستند كه توجه و عنايت‏بدانها در وقت دعا و بخصوص بازگو كردن آنها و القا و تحكيم آنها در زواياى قلب و در جان دعاكننده، اين اطمينان را به وجود مى‏آورد كه خدايى كه حوايجش را از او مى‏طلبد فقط پروردگار است و زمام هر امرى به دست اوست و از او دور نيست و حتى از خود او بدو نزديكتر است و ندايش را بهتر از هر كس مى‏شنود و توانايى بر انجام هر كارى دارد و هيچ بخششى چيزى از او كم نمى‏كند و بدو از هر كس مهربانتر و رؤف‏تر بوده و بخلى هم در ساحت قدسش نيست.
وقتى چنين احساسى در جان دعاكننده پديدار شد دعا از حالت تشريفات خارج مى‏شود و صورت ظاهر به خود نمى‏گيرد. فريادى است از عمق جان و خواسته‏اى است همراه با سوز و گداز. دست طلبى است همراه با اشك و آه كه گاهى تار و پود وجودش را به لرزه انداخته، تحت تاثير خود مى‏گيرد.

مقالات مشابه

تأثیر نماز بر وجدان کاری و ایجاد تعهد شغلی از منظر آیات و روایات

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهمحمد کریم حکمت آرا, عادل سلطانی

خاستگاه قرآني نيايش هاي امام جواد (ع)

نام نشریهبینات

نام نویسندهعزت‌الله مولایی‌نیا

گشايش در مناجات امام جواد (ع)

نام نشریهبینات

نام نویسندهحسن پویا

بررسی و تحلیل نظرات فقهاء درباره جواز قرائات سبع در نماز

نام نشریهمطالعات قرائت‌ قرآن

نام نویسندهمحمد فاکر میبدی, سیدمجتبی رضوی

بررسی تطبیقی نماز در دین اسلام و آیین زرتشت

نام نشریهمعارف قرآنی

نام نویسندهعبدالمجید طالب تاش, سعید ششگل‌نژاد

نقد و بررسی دیدگاه‌های قرآنیّون دربارة نماز

نام نشریهمعارف قرآنی

نام نویسندهمحمدعلی تجری, سیدمحسن خلیلی‌نژاد, فاطمه زینالدینی

الصُّور الخیالیه فی آیات الدُّعاء فی القرآن الکریم

نام نشریهپژوهش‌های قرآنی در ادبیات

نام نویسندهحسین میرزائی‌نیا, علیرضا مجتهدزاده

تبارشناسی واژه قرآنی «صلاة»

نام نشریهپژوهش‌های زبان‌شناختی قرآن

نام نویسندهوصال میمندی, شکوفه شریفی‌فر